بسیجیان ،جهادگران و نظامیان دریادل ایران اسلامی

بر اساس آیات قران و احادیث و در راستای اطاعت از رهبری و نشر فرهنگ ایثار و شهادت و فرهنگ بسیجی و جهادی و ارزش های دفاع مقدس

بسیجیان ،جهادگران و نظامیان دریادل ایران اسلامی

بر اساس آیات قران و احادیث و در راستای اطاعت از رهبری و نشر فرهنگ ایثار و شهادت و فرهنگ بسیجی و جهادی و ارزش های دفاع مقدس

بـوی محـرم مـی آیـد ..


از زمین تا آسمان آه است می دانی چرا؟
یک قیامت گریه در راه است می دانی چرا؟



بر سر هر نیزه خورشیدی ست یک ماه تمام
بر سر هر نیزه یک ماه است می دانی چرا؟

أشهد أن لا…شهادت أشهد أن لا …شهید
محشر الله الله است می دانی چرا؟

یک بغل باران الله الصمد آورده ام
نوبهار قل هوالله است می دانی چرا؟

راه عقل ازآن طرف راه جنون از این طرف
راه اگر راه است این راه است می دانی چرا؟

از رگ گردن بیا بگذر که او نزدیک توست
فرصت دیدار کوتاه است می دانی چرا؟

از کجا معلوم شاید ناگهانت برگزید
انتخاب عشق ناگاه است می دانی چرا؟

از محرم دم به دم هر چند ماتم می چکد
باز اما بهترین ماه است می دانی چرا؟


نظرات 4 + ارسال نظر
خادمه الزهرا سه‌شنبه 21 مهر 1394 ساعت 23:24 http://14hojatkhoda.blogsky.com

باز محرم رسید ، این من و گریه‎ هایم
رفع عطش می‎کند ، فرات اشک ‎هایم
باز محرم رسید ، دلم چه ماتمزده
کسی میان این دل ، خیمه ماتم زده
فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد . . .

سلام و عرض تسلیت متقابل ایام سوگواری و ماه محرم و سپاس از مطالب ارزشمندتان... التاس دعای فرج
آجرک الله یا بقیة الله

خادمه الزهرا سه‌شنبه 21 مهر 1394 ساعت 23:05 http://14hojatkhoda.blogsky.com

داستانی زیبا از فضائل اخلاق اسلامی

سه برادر ، مردی را نزد حضرت علی علیه السلام آوردند و گفتند این مرد پدرمان را کشته است.

امام علی (علیه السلام) به آن مرد فرمودند: چرا او را کشتی؟

آن مرد عرض کرد: من چوپان شتر و بز و ... هستم. یکی از شترهایم شروع به خوردن درختی از باغ پدر اینها کرد پدرشان شتر را با سنگ زد و شتر مرد، و من هم همان سنگ را برداشتم و با آن به پدرشان زدم و او مرد.

امام علی (علیه السلام)فرمودند: حد را بر تو اجرا می کنم. آن مرد گفت: سه روز به من مهلت بدهید.

پدرم مرده و برای من و برادر کوچکم گنجی به جا گذاشته پس اگر مرا بکشید آن گنج تباه می شود، و برادرم هم بعد از من تباه می شود.

امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند: چه کسی ضمانت تو را می کند؟

آن مرد به مردم نگاه کرد و گفت این مرد.

امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند: ای ابوذر آیا ضمانت این مرد را می کنی؟

ابوذر عرض کرد: بله امیرالمومنین

فرمود: تو او را نمی شناسی و اگر فرار کند حد را بر تو اجرا می کنم!

ابوذر عرض کرد: من ضمانتش می کنم یا امیرالمومنین.

آن مرد رفت . و روز اول و دوم و سوم سپری شد...و همه مردم نگران ابوذر بودند که بر او حد اجرا نشود...سرانجام آن مرد اندکی قبل از اذان مغرب آمد و در حالیکه خیلی خسته بود، به نزد امیرالمومنین (علیه السلام) آمد وعرض کرد: گنج را به برادرم دادم و اکنون تسلیم فرمان شما هستم تا بر من حد را جاری کنی. امام علی (علیه السلام) فرمودند: چه چیزی باعث شد تا برگردی درحالیکه می توانستی فرار کنی؟

آن مرد گفت: ترسیدم که "وفای به عهد" از بین مردم برود.

امیرالمومنین(علیه السلام) از ابوذر سوال کرد: چرا او را ضمانت کردی؟

ابوذر گفت: ترسیدم که "خیر رسانی و خوبی" از بین مردم برود.

پسران مقتول متأثر شدند و گفتند: ما از قصاص او گذشتیم... امیرالمومنین (علیه السلام) فرمود: چرا؟

گفتند: می ترسیم که "بخشش و گذشت" از بین مردم برود.


و اما من این مطلب را برای شما فرستادم تا "دعوت به خیر" از میان مردم نرود.

حالا نوبت شماست که بعد از خواندن این داستان آن را برای دیگران نقل کنید و در صورت امکان برای دوستانتان ارسال کنید تا "نشر و پخش فضایل مولا" از میان ما نرود.

سلام و سپاس فراوان از درج مطلب بسیار مفید و ارزشمندتان و چشم نشر مطلب چشم . اجرتان با امام علی علیه السلام. و موفق باشید

خادم صادقیون سه‌شنبه 21 مهر 1394 ساعت 19:05 http://arsh-eali.mihanblog.com/

ﺍﺯ ﺩﺍﻍ ﺣﺴﯿﻦ ﺍﺷﮏ ﻧﻢ ﻧﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢ
ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﻏﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢ
ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻭ ﺷﺎﻝ ﻣﺸﮑﯽ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﮐﻨﯿﺪ
یک ﺭﻭﺯ ﺩﮔﺮ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﺤﺮﻡ ﺩﺍﺭﯾﻢ
سلام سردار التماس دعا

سلام و عرض تسلیت ایام و سپاس از حضورتان .حاجتروا باشید ان شاالله و محتاجیم به دعا

قلب مبیب سه‌شنبه 21 مهر 1394 ساعت 17:16 http://alaraf.mihanblog.com

بسم السلام
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
باز این چه شورش است که در خلق آدم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است....
اللهم عجل لولیک الفرج.

سلام و عرض تسلیت ایام و سپاس از حضورتان .حاجتروا باشید ان شاالله .
آجرک الله یا بقیة الله

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.